۱۳۹۰ آبان ۳, سه‌شنبه

رد پای حاج آقا

هنوز جنبه های پروژه ترور سفیر عربستان در آمریکا صریحا اعلام نشده است. با این وجود به نظر می رسد که مسائل مرتبط با این برنامه ریزی نمی تواند ساده باشد. به تازگی حکومت ایران راه حل همیشگی خود را در پیش گرفته و انگشت اتهام را به سازمان مجاهدین خلق نشانه رفته است. شاید در چند سال پیش و قبل از حمله آمریکا به عراق چنین عملی از مجاهدین ساخته بود اما حال که نام آنها جزء سازمانهای تروریستی آمریکا قرار دارد و به دنبال جلب حمایل آمریکاییهاست این اتهام نمی تواند چندان با واقعیت تطابق داشته باشد.

این واقعه به نظر من می تواند از اساس یک صحنه آرایی باشد. اما نه از جانب آمریکا. پس از وقایع انتخابات ۲ سال پیش به واقع چندان ضرورتی برای بهانه تراشیدن آمریکا دیده نمی شود. در ثانی اصحاب رسانه در آمریکا چنین امکانی را به راحتی به دولت آمریکا نمی دهد که چنین اتهامی را بدون مدرک اعلام نماید. پس می تواند نتیجه گرفت که قطعا اسنادی موجود است.

در ایران این حرکت چندان به سود رهبری یا اصولا حکومت ایران نیست. اما حال بیایید مساله را جوری دیگر ببینیم. اگر از ابتدا برنامه چنین بوده است که این نقشه برملا شود. در این صورت با توجه به انتخابات پیش رو تنها گروهی که درون مرزهای جمهوری اسلامی از این مساله سود می برد احمدی نژاد و دار و دسته اش است. چراکه انتخابات پیش روی تنها قدرت نمایی دو جناح احمدی نژاد و رهبری + سپاه است. هرکس بیشتر تقلب کند پیروز است و لازمه تقلب داشتن قدرت است. به قول مهندس موسوی احمدی نژاد اصولا روحیاتش چنین است. حاج محمود با این حرکت یک ضربه هنرمندانه به بدنه سپاه و رهبری جمهوری اسلامی وارد آورده است تا قدرت خود را به رخ بکشد. صحنه سازی چنین جریانی نمی تواند کار چندان سختی برای رئیس جمهور مورد علاقه رهبری باشد. احساسی می گوید درون حکومت همه می دانند چه اتفاقی افتاده است.

۱۳۹۰ مهر ۲۴, یکشنبه

پذیرش یا چه

از یک سردرگمی مزمن در رنجیم. آمریکا انگشتش را به نشانه تروریست بودن به سمت ایران نشانه می رود. رژیمی که مطمئنانا هرچه بخواهد خیر من و امثال من را نمی خواهد. از دیگر سو موضع گیری حکومت ایران که اصولا اصولی را قبول ندارد و طی این دو سال گذشته روز به روز و ساعت به ساعت دروغ گفته است پشیزی نمی ارزد. دیگر حتی اگر راست هم بگوید سابقه وقیحانه اش نمی گذارد حرفش را قبول کنم. نمی دانم این وسط که سر ایران را می برند من باید چه کنم و چه چیز را بپذیرم. 

در هر صورت این موضوع خیلی بو دار است. در حالت عادی خیلی بعید به نظر می رسد که حکومت ایران اینچنین دل به دریا بزند و نفعش را در یک ترور احمقانه ببیند. آن هم با دخالت مستقیم... اما حال اگر فرض کنیم که چنین موضوعی صحت داشته باشد نشان از خودمختاری بسیار خطرناک هسته های مختلف امنیتی نظام حاکمه است که شتابان پیش به سوی نابودی می تازد. امیدورام به زودی ابعاد این موضوع بیشتر روشن شود تا بتوان کمی بهتر در باره آن فکر کرد.

پی نوشت: یک تحلیل خوب پیرامون این اتهام را می توانید در اینجا پیدا کنید.

۱۳۹۰ مهر ۱۲, سه‌شنبه

فشار در فساد

معولا استعفا پس از بروز مشکل در یک دستگاه در همه جای دنیا اتفاق می افتد. که می توان دو حالت کلی برای آن متصور شد. اول اینکه خود شخص بی تقصیر باشد اما اتفاق افتاده در مجموعه زیر دست او آنقدر بزرگ باشد که نتوان در مقابل آن مقاومت کرد. در حالت دوم شخص مورد نظر خود در مرکز اتهام قرار دارد و فشار ناشی از آن او را مجبور به استعفا می کند.

در دستگاهی که پس از یک پیش آمد ناگوار مسئولی استعفا نمی دهد یک جای کار می لنگد. یا از این دست حوادث آنقدر زیاد می افتد که شخص صاحب منسب دچار شوک نمی شود یا اینکه او آنچنان به زنجیره قدرت متصل شده است که فرو افتادنش فسادهای دیگری را رو می کند که دیگر قابل رفع و رجوع نخواهد بود.

پس از رو شدن اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی تقریبا هیچ استعفایی روی نداد. تنها موردی که استعفا کرد رئیس بانک ملی بود که پس از آن از کشور گریخت تا زندگی اعیانیش را در کانادا دنبال کند. به قولی دم به تله نداد.

دلیل استعفا ندادن مسئولین اقتصادی، بانکی و حتی ریاست جمهوری هر چه که باشد نشان دهنده آنچنان فسادی در بدنه حکومت است که بوی گندیده اختلاس ۳ هزار میلیاردی برایشان دیگر آزار دهنده نیست.

پی نوشت:
دو نمونه استعفای داخلی و خارجی:
نمونه این استعفاها، استعفای دکتر معین در واقعه هجده تیر و دیگری استعفای سال گذشته وزیر راه اسکاتلند به علت بارش برف و مسدود ماندن راههای کشورش بوده است.

۱۳۹۰ مهر ۹, شنبه

هر قدم یک اشتباه

مطرح نمودن کشور مستقل فلسطینی شاید مهمترین موضوع در نشست امسال سازمان ملل بود. این مساله با مخالفت صریح آمریکا و اسرائیل رو به رو شد و آن را به شدت رد کردند. در همین حال رهبری جمهوری اسلامی نیز در سخنانی صریح این طرح را به شدت رد می کند و در کنار «منافع مشترک» آمریکا و اسرائیل می نشیند. 
شاید اگر عینک حکومتی را بر چشم بگذاریم، موضوع گیری آیت الله خامنه ای را «دشمن شاد کند» ببینیم. این خود دلیلی روشن بر عدم کارایی و مغلطه آمیز بودن دکترینی بود که خود رهبر جمهوری اسلامی آن را چندی پیش در به چالش کشیدن رهبران سبز ابداع کرد.