۱۳۹۰ مهر ۴, دوشنبه

قابل درک نیست

حمله پلیس به مهمانی ها هیچ توجیه قانونی ندارد. حریم خصوصی قابل تعرض نیست. اینکه رئیس پلیس یک مملکت افتخار خود بداند که به حریم خصوصی شهروندانش تجاوز می کند جای خود دارد. قانون ایران خودمان، همین ایران اسلامی، مشخصا به حریم خصوصی افرد احترام می گذارد. چهاردیواری اختیاری.

حمله پلیس به مهمانی ها همیشه تلفات بر جای گذاشته است. این تلفات هم از نوع روحی بوده است هم جانی. اما نکته ای که آن را نمی توانم درک کنم چرایی این ماجراست؟ تا کنون یاد ندارم که مرجعی (غیر از پلیس) از وجود چنین مهمانی هایی صریحا انتقاد کرده باشد. واقعا چه دلیلی غیر از مسائل مادی می تواند در این بین باشد؟ اقتدار؟ ایجاد ترس؟ به رخ کشیدن خوی وحشی گری؟

کدام از اینها واقعا به نتیجه رسیده است؟

۱۳۹۰ مهر ۳, یکشنبه

شیرزنها

به تازگی مسیح علی نژاد مصاحبه ای را با مادر سهراب اعرابی انجام داده است. در این مصاحبه مادر سهراب با طرح سوالهای بنیادی و بسیار ساده گفتمان کریه حکومتی ایران را به چالش می کشد و مورد استهزا قرار می دهد. مسیح علی نژاد را می ستایم برای ثابت قدمیش در راه زنده نگاه داشتن یاد شهدایمان و مادر سهراب را تاج سر خود می دانم زیرا که به راستی مادری دلسوز برای همه ماست.

در زیر این مصاحبه آورده شده است.





مصاحبه دیگر مسیح علی نژاد با پدر میثم عبادی



۱۳۹۰ مهر ۱, جمعه

میزان استقلال قوه قضاییه در این دو سال

* بازداشتگاه کهریزک به ناگاه میزبان افرادی می شود که بدون رعایت قانون دستگیر، کشته و یا مورد تجاوز قرار گرفته اند. متهم اصلی دادستان وقت تهران است که  برای مجازات به سمت معاون دادستان کل کشور تقلیل درجه پیدا کرده است. لازم به ذکر است که وی زمانی که ۱۹ ساله بود بدون تحصیلات حقوقی دادیار و یک سال بعد به سمت رئیس دادگاه عمومی شهر بابک منصوب شد.

* با آنکه قانونا جرائم سیاسی می بایست در یک دادگاه علنی مورد بررسی قرار گیرد، این قانون توسط ضابطان قضایی نقض می شود و دادگاهها به صورت نمایشی و پشت درهای بسته با یک فیلمنامه مندرس اجرا می شوند.

* افراد جامعه به گوشه چشمی از فردی انتصابی خارج از قوه قضاییه دستگیر می شوند. پس از دستگیری حکم جلب آنها صادر می شود و پس از مدتی اگر این افراد شانس بیاورند و هنوز زنده باشند به اشارتی دیگر از همان مقام خارجی مورد «رافت اسلامی» قرار می گیرند تا آزاد شوند.

* دبیر شورای نگهبان در یک نماز جمعه حکم به زندانی شدن و قطع تمامی حقوق انسانی دو تن از سرشناس ترین مهره های انقلاب می دهد. پس از چند روز حکم اجرا می شود.

* سه آمریکایی در حالی که مشخص نیست واقعا در مرز ایران هستند یا عراق در کوه و بیابان دستگیر می شوند. پس از ۲ سال بررسی حقوقی، دستگاه قضایی به این نتیجه می رسد که آنها در بیابان مشغول جاسوسی بوده اند. پس هر کدام به ۸ سال حبس قطعی محکوم می شود. اما ناگهان شب سفر سالیانه محمود احمدی نژاد به نیویورک به قید وثیقه آزاد می شوند. سخنگوی وزارت امور خارجه از میانجیگری کشوری ثالث خبر می دهد.

* فردی از سال ۸۸ تا ۹۰ پس از زد و بندهای سیاسی حدود ۳ میلیارد دلار اختلاس می کند اما حتی نام واقعی چنین فردی نمی تواند به مجلات و روزنامه ها راه پیدا کند.

* عملا امکان طرح شکایت علیه افرادی که قانونا مسئول اتفاقات کشور هستند نظیر رهبری، روسای سه قوه، اعضای شورای نگهبان و هر آنکس که به نوعی با این حلقه مرتبط باشد خط قرمز به حساب می آید و جرم محسوب می شود.

* دید اسلامی قضیه: حضرت علی در هنگام خلافت خود در دادگاهی حاضر می شود و در نهایت رای دادگاه به نفع فرد یهودی اعلام می شود و حضرت علی آن را می پذیرد و از آن تمکین می کند.

۱۳۹۰ شهریور ۳۱, پنجشنبه

حک

یادم است زمانی که احمدی نژاد به فرمان دولت مداری ایران چسبید همه امیدمان نا امید شده بود. در آن شب ناگوار همه به سراغ خانه هنرمندان رفتیم و آنجا زانوی غم بغل کردیم. در همین حین یک هموطن خوش فکر وبسایتی راه انداخت به نام الف نون. در این وب سایت همانطور که خودش اشاره کرده بود می خواست محلی باشد برای ثبت گفتار و وعده و عیدهای احمدی نژاد. تا نکند زمانی یادمان برود چه بر سرمان رفته است. اکنون اون وبسایت دیگر وجود ندارد اما خوشحالم از اینکه حداقل تبدیل به یک وبلاگ شده است. با این حال وبلاگ الف نون دیگر خسته شده است و نای نوشتن ندارد. انگار دروغگویان و دغل کاران آنقدر پست فطرتی نشان داده اند که دیگر نیازی به نوشتن در تاریخ نیست. داستانی بر پشت هیکل تکیده اش حکاکی شده است.

امیدوارم این دوست عزیزمان دوباره شروع به یادداشت برداریهاش کند. زیرا که امید چشم اسفندیار کسانیست که به دنبال تحمیل فراموشی به جامعه اند.

شنا برخلاف عقل

قاتل روح الله داداشی کسی که در هنگام ارتکاب به جرم ۱۷ ساله بود و در ۱۷ سالگی نیز اعدام شد. او را در ملاء عام در سپیده دمی به دار آویختند که محل اعدام میزبان خیل مشتاقان اعدم بود. آمده بودند تا جان دادن همنوع را ببینند. به باور من حکومت عامدانه خشونت را به جامعه تزریق می کند. این چنین توضیع سخاوتمندانه خشونت در جامعه نمی تواند از روی کج فهمی و نادانی باشد.

عامدانه پلیس برخوردی خشن دارد، لباس شخصیانی که مظهر خشونت و بی منطقی هستند حمایت می شوند، خشونت علیه زنان جنبه قانونی دارد و این چنین است که در نهایت خشونت به طرق مختلف تبلیغ می شود. در جامعه ای که خشن است دیگر فرصتی برای اندیشیدن نیست. افراد جامعه به دنبال آن خواهند گشت تا با مرور دستورالعملی دنیای «فانی» را سپری کنند. شاید بتوان گفت که حیات چنین دیگاهی وابسته به میزان خشونت محیط است.

دامی برای تغییر معنی کلمات

برخی کلمات این روزها ناگهان معنی جدیدی پیدا می کنند. بدون اینکه بدانیم در حال نابودی کلمات زبان خود هستیم. مثلا نمی دانم چرا به وبلاگ نویسانی که باب طبع جناح تندروی حکومت می نویسند می گوییم ارزشی.. ارزش کلمه ای با بار مثبت است و نباید آن را فدای یک خط فکری کرد. زمانی که خط انتخاب شده از جانب این وبلاگ نویسان تنها از جانب یک جناح (تنها جناح حاکم) تنظیم می شود دیگر دلیلی ندارد عنوان ارزشی را برای آنان برگزینیم. حتی برای مزاح.

مثال برای «نگاه به بالا»ی این دست وبلاگ نویسان موضع گیری آنها در قبال اتفاقات سوریه است. آنان به راستی نتوانستند جنبه ارزشی قضیه کشتار بیش از ۲۰۰۰ نفر را درک کنند و تنها خود را ملزم به پیروی از خط مشی یک حکومت کردند. سخن از حذف این قشر وبلاگ نویسان نیست. تنها استفاده نا صحیح از کلمات است.

۱۳۹۰ شهریور ۲۷, یکشنبه

امنیتی که سوراخ می شود

سیستمهای حکومتی زمانی که به فاز نظامی امنیتی پای می گذارند همانند یک بیمار طائون زده عمل می کنند. در اینگونه مراحل دیگر دوای دردی نمی یابند و تک تک سلولهای تشکلیل دهنده بدنه خودخواهانه ترین کارها را در پوشش حفاظت از بیماری انجام می دهند.

در این هنگام تشکیلات حکومتی مزدبگیر از امنیت خویش نا مطمئن می شوند که منفعت طلبی این گروه باعث پیدایش بیماری های گوناگون پیرامون مساله حفظ نظام خواهد شد. چه بسا این رفتار توجیه امنیتی پیدا می کند و کسی قادر به پیشگیری آن نیست.

نکته جالب قضیه آنجا خواهد بود که نظام وابسته به چنین قشری می شود و آرام آرام کشور به ورطه نابودی پای می گذارد. اختلاس ها افزایش می یابند، کنترل بر واردات و صادرات عملا غیر ممکن می شود و نهایتا اعمالی که تا پیش از این سیستماتیک بودند حال هزینه هنگفتی را طلب می کند.

۱۳۹۰ شهریور ۲۶, شنبه

هدف وسیله را توجیه نمی کند

آرمان امیری در تازه ترین پست وبلاگی خودش با عنوان «استخوان لای زخم گذاشتن کافی است، همه را شلاق بزنید» بحثی را مطرح می کند که به نظرم باب گفتگوی سودمندی را می تواند در جامعه شناسی باز نماید. نظر من چندان با نظر آرمان در این ضمینه مطابقت ندارد. احساسی می گوید نباید به چاهی که حکومت اکنون به آن افتاده است به دید خیر نگاه کرد. شاید بتوان گفت این همان نظریه معروف «هدف وسیله را توجیه می کند» باشد اما به نوعی دیگر. برای مثال اینکه علی کریمی را بیایند شلاق بزنند تا ببینند شلاق زدن قانونی اصولا خوب است یا بد می تواند دقیقا مصداق همین نوع دید باشد.

اصولا نمی توان با انجام کاری «غیر قابل قبول» به نتیجه ای «قابل قبول» رسید. چه بسا در کوتاه مدت بتواند سبب خیر شود ولی مطمئنا نمی تواند پایدار بماند. می توان در منطق جرم و شلاق زدن حکومت کنکاش شود تا با به میان کشیدن بحث و مباحثه میزان زشتی و غیر انسانی بودن مساله عیان شود. این بحث ها می توانند توسط هر فرد جامعه با پیرامونش صورت گیرد. وبلاگ بنویسد، پستر بسازد و ... . در این صورت است که دانش عمومی جامعه به حدی خواهد رسید که با صدور چنین احکامی جامعه واکنش منفی پایدار تری نشان دهد و در نهایت به یک اخلاق گرایی سودمند خواهیم رسید.

۱۳۹۰ شهریور ۲۴, پنجشنبه

شلاق جواب سوال بی پاسخ

سمیه را به زیر شلاق گرفت غافل از اینکه بداند آن سیاستی در حال افول است که اخلاقیات را فدای مصلحتی احمقانه می کند. وقتی از برگزاری دادگاهی علنی گریزانی یعنی از کارهایت شرمگینی. یعنی معترفی به بی گناهی کسی که مجازاتش می کنی. شیرزنی امروز «تحقیر» شد که گناهی نداشت. باور داشته باش یا نه، تفاوت نمی کند! تمام اینها لکه های ننگی خواهند بود بر پیشانیت. مهم ضبط در کارنامه ایست که روز به روز سیاه تر می شود. پل ها یکی یکی پشتت خراب می شوند تا حلقه دوستانت را تنگ تر کنی. این همان دکترین پوشالی عباسی هاست که منطقش بی منطقیست.

۱۳۹۰ شهریور ۱۸, جمعه

آماده سازی افکار یا مفهوم ولایت مطلقه؟

دیروز سخنانی از آیت الله خامنه ای منتشر شد پیرامون ولایت مطلقه فقیه:
"ولایت مطلقه فقیه یعنی انعطاف پذیری دستگاه ولایت و معنای این مسئله این است که مجموعه دستگاههای تصمیم ساز و تصمیم گیر که رهبری در راس آنها قرار دارد، به طور دائم با انتخاب آن چه درست تر و کامل تر است، خود را متحول کنند و با تکمیل نظام سازی، کشور را به پیش ببرند". آقای خامنه ای در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به تناقضی که به گفته او "دشمنان" از مفهوم ولایت فقیه دارند، افزود: "آنها می گویند ولایت مطلقه یعنی کشور براساس میل فقیه عادل حرکت کند در حالی که فقیهی که عادل است نمی تواند به میل خود عمل کند."
به نظر میرسد که حرفهای مهمی در این چند جمله مستتر است که متاسفانه کسی توجه نکرده است. اگر آن سخنان همیشگی را حذف کنید به چند موضوع خواهید رسید. ولایت مطلقه، مفهموم سازی ولایت مطلقه و تحول. حافظه چندان قویی ندارم اما یاد ندارم که ایشان در مورد ولایت «مطلقه» فقیه اظهار نظر کرده باشد. استفاده از کلید واژه «مطلقه» می تواند به منظور صحبت تنها برای برخی افراد در متن جامعه باشد. از بالا تا پایین. کسانی که در عالم خود به دنبال جا اندازی ولایت مطلقه هستند. افرادی تندرو و شاید بتوان گفت تنها همرهان رهبری. انگار ایشان دارند گوشزد می کنند که اعتقاد من همچون شما ولایت مطلقه فقیه است.. با من بمانید.. اما بدانید مجبور شویم باید تحول ایجاد کنیم و کوتاه بیاییم چه بسا اگر چنین شد نرنجید و فکر نکنید عقب نشسته ایم.

می توان یک نوع آمادی سازی افکار در این جملات پیدا کرد. وگرنه بی سواد ترین فرد جامعه هم می داند مطلق یعنی چه و تا چه میزان تحول در چنین چیزی می تواند نفوذ داشته باشد.

۱۳۹۰ شهریور ۱۷, پنجشنبه

بینش کودتایی

احمدی نژاد دیشب گفت:
"جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری در جهان است که بیش از ۸۵ درصد در انتخابات شرکت کردند و این بالاترین حد دموکراسی در کل دنیاست و هیچ کشور غربی و مدعی دموکراسی چنین رکوردی ندارد."
اساس این حرف که خیلی از آدمها میزنند غلط است. اینکه فلان قدر در انتخابات شرکت می کنند و این نشانه دموکراسی است بسیار تحلیل عقب مانده ای است. شاید در گذشته چنین چیزی ملاک بوده اما دیگر نیست.

وقتی جمعیت کثیری در انتخابات شرکت می کنند نشانه این است که مردم به دنبال تغییر هستند. اگر در آلمان مثلا ۴۰٪ واجدین شرایط در انتخابات شرکت می کنند یعنی از وضع خود راضی هستند و دلیلی برای رای دادن و تغییر مشی نمی بینند.

یکی دیگر از دلایلی که می تواند حس کرد در ایران کودتا شده است نیز می تواند همین دلیل شرکت کننده زیاد در انتخابات باشد. مردم اگر از سیستم حکومت راضی بودند و تعدادشان اینقدر زیاد بود دلیلی برای به صحنه آمدن تمامی عاشقان محمود نبود. چطور ممکن است که آدم از شرایطش راضی باشد و برای اینکه راضی تر شود به راضی بودن خود رای دهد. این یک پارادوکس تمام عیار است.

خارج از آن پیشرفت اقتصادی ضعیف، بحران بی کاری، دروغگویی عیان و تورم تنها می توانند گوشه ای از سطح رضایت مردم در قبل از انتخابات را به تصویر بکشد. کمی خارج از عقل است اگر بگوییم مردم چون کتک خوردند، بی دلیل دادگاه رفتند، بی دلیل محاکمه شدند، بی دلیل حصر شدند، بی دلیل کشته شدند و بی دلیل ارعاب شدند حال راضی ترند. نمی توان فکر کرد اساسا رای مردم به دلیل عشق ورزیدن به چنین موضوعاتی بود.

وقتی میزان شرکت در انتخابات پایین است دو حالت اتفاق می افتد. ۱- مردم راضی هستند ۲- مردم باور دارند انتخابات سوریست و رایشان حساب نمی شود.در مقابل اگر میزان مشارکت زیاد باشد تنها یک دلیل دارد. ۱- مردم راضی نیستند و به دنبال تغییرند

پی نوشت ۱: راستی یک تشکر به آرمان امیری بدهکارم، بخاطر لطفی که به من داشت و وبلاگم رو معرفی کرد. پاینده باشی رفیق (به قول خودش)
پی نوشت ۲: در مورد دور دوم محمد خاتمی باید بگویم که در آن زمان هم مردم ناراضی بودند که رای دادند. اما نه از دولت بلکه از حاکمیت. رای به محمد خاتمی بعد از آن شکل صعودی گرفت که خاتمی صریحا اعلام کرد که اوضاع بحرانیست و کارشکنی های حاکمیت را با مردم در میان گذاشت. بر عکس در انتخابات دهم، حاکمیت علنا اعلام کرد که ما پشتیبان محمود احمدی نژادیم. منظور از حاکمیت افرادیست که پول، نیروی نظامی و قدرت مطلقه دارند.

یک فیلم یک دنیا حرف

فیلم Changeling ساخته سال ۲۰۰۸ به کارگردانی Clint Eastwood شاید ناگفته های بسیاری برای جامعه ما داشته باشد. پر از احساس مشترک اما از نگاهی دیگر. امیدوارم از فیلم لذت ببرید.


۱۳۹۰ شهریور ۱۶, چهارشنبه

پست الکترونیک ملی مساله این است

علی اصغر انصاری امروز خبر از راه اندازی ایمیل ملی داده است. خدماتی که مطمئنا در آن به هیچ وجه امنیت نخواهید داشت. به شخصه اعتقاد دارم حتی برای تفریح هم نباید برای خود پست الکترونیک ملی ایجاد کنید. این حرف را که در آینده برای دریافت خدمات دولتی ملزم به داشتن این پست الکترونیک هستید را هم باور نکنید. زیرا جمعیت کثیری از ایرانیان آشنایی چندانی با اینترنت ندارند تا این امر الزام آور شود. در نهایت اگر مجبور بودید هم می توانید قبل از دریافت خدمات مورد نظر آقایان برای خود یک اکانت ایجاد کنید و پس از انجام کارتان پشت سرتان را نیز نگاه نکنید.
شاید این نگاه خیلی بد بینانه باشد اما احساسی وجود دارد که می گوید اگر همه ذوق زده به ایمل ملی بپیوندیم راه را برای فیلتر کردن بقیه ارائه دهنده گان پست الکترونیک نظیر گوگل و یاهو را نا خودآگاه هموار کرده ایم.

به آزاد بودن خود احترام بگذارید

چند روزی از برملا شدن دزدی گواهی نامه دیجیتال گوگل می گذرد. خارج از اینکه چنین کار زشتی صرفا از حکومتی بر می آید که از کنکاش در ابتدایی ترین مکالمات مردمش نیز نمی گذرد چند نکته را برایمان عیان می نماید. 
گوگل، فیس بوک یا هر وب سایت آنلاینی نمی تواند محل مناسبی برای محافظت از حریم خصوصی شما باشد. پست الکترونیک گوگل همواره نامه های شما را می خواند و در جهت آنها برایتان تبلیغ ارسال می کند «خدا می داند چه کارهای دیگری نیز می کند» فیس بوک نیز به همچنین. تقریبا تمام اطلاعات شما را دارد. شاید جالب باشد برایتان که با رفتن به قسمت accounts, edit friends و contacts می توانید شماره تلفن دوستانتان «حتی اگر در فیسبوک عضو نیستند» را هم مشاهده کنید. 
این قولهای اینترتنتی بسیار خطرناک هستند. حتی اگر خود آنها نیز از اطلاعات شما سوء استفاده نکنند بالاخره کسانی پیدا می شوند که این کار را برای آنها انجام دهند. مانند حمله لاله سیاه که احتمالا توسط حکومت ایران انجام پذیرفته است. اینترنت اگرچه محلی بسیار عالی برای تبدل اطلاعات و افکار است اما همیشه باید از خطر تهاجم به حریم خصوصی خود نیز آگاه باشیم.

۱۳۹۰ شهریور ۱۵, سه‌شنبه

حتما اشتباهی کار است

بسته شدن یک نشریه به دلیل یک تصویر ساده از احمدی نژاد زمانی اتفاق می افتد که مداح اهل بیت برای قتل مشاور احمدی نژاد پاداش تعیین می کند و آزادانه می گردد.

تصویری که منجر به تعطیلی شهروند امروز شد:


توضیح عکس: تصویر احمدی نژاد از کنارهم ایستادن افرادی تشکیل شده است که اکنون به دنبال ترک محل خود هستند.

دماسنج عدالت

عدالت در هر کشوری می تواند یک نشانه داشته باشد. میزان عدالت در یک جامعه گفته ها و موضع گیریهای افراد خارج از دستگاه قضا نیست. به قولی آنها هرچه می خواهند بگویند! عملکرد دادگاهها و در راس آن دادستانی می تواند معیاری خوب برای سنجش سطح عدالت و قانون مداری در یک جامعه باشد. دادستان کل کشور به تازگی اعلام موضع کرده است که حصر بازداشت نیست و این نه تنها به نفع مملکت است بلکه به نفع خود حصر شده گان نیز هست!
درحالی که بیش از ۲۰۰ روز از حصر رهبران توده ای عظیم از مردم می گذرد، از ابتدایی ترین حقوق یک زندانی نیز برخوردار نیستند. در نقطه مقابل دادستانی که می بایست مظهر قانون و قانون مندی در یک جامعه باشد نشان می دهد که پس از گذشت این مدت هنوز نتوانسته است جوابی برای عمل خود «۱» در قبال رهبران سبز به جامعه بدهد. گرچه این دما سنج از دوران سعید مرتضوی همواره در فریاد بود. اما گویی این روزها در تک و تاب بیشتریست.

«۱»: منظور این نیست که دادستانی آنها را محصور کرده است. بلکه در هر صورت این وظیفه اوست اگر حقی به ناحق ستانده شده است. مسئولیت کوتاهی در این عمل به دادستان باز خواهد گشت.

قدرت کف خیابان

چند روزی از سخنان آیت الله خامنه ای در روز عید فطر می گذرد. در آن سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی صراحتا در رابطه با انتخابات آینده هشدار داد:
انتخابات که مظهر حضور مردم است، باید پشتوانه امنیت ما باشد و نباید اجازه داد که این چیزی که ذخیره امنیت است، پشتوانه امنیت است، به امنیت ما صدمه وارد کند.
بیان چنان موضوعاتی آن هم در یک تریبون عمومی می تواند نشانه های خاصی به همراه داشته باشد. چنان سخنانی بیشتر به جلسات داخلی یک حکومت شبیه است تا سخنرانی به مناسبت عید مسلمانان. چرا که مردم عادی که طرفدار حکومت هستند در فکر ضربه زدن به امنیت جمهوری اسلامی اساسا نیستند تا نیاز به هشدار داشته باشند. 
مخاطب این سخنان بیشتر افراد بالای نظام را هدف قرار داده است. مشکلی که تا پیش از این تنها با یک تشر یا امر به معروف حل می شد. اکنون نیازمند سخنرانی عمومی در پی جلب حمایت افراد سینه چاک است تا به مدد آنها به کسانیکه که قبلا از او حرف شنوی داشتند فشار آورد.
از همین منظر انگار رهبری دارد از هم اکنون خط و نشان می کشد که انتخابات وجود ندارد و نکند که پس فردا اعتراض داشته باشید.

۱۳۹۰ شهریور ۱۴, دوشنبه

گفتگو

امروز با دوستی صحبت می کردم. مسائلی را پیش کشید که دیدم شاید لازم باشد با مخاطبان عزیزم نیز در میان بگذارم.

چرا اینقدر به همه مخصوصا شورای هماهنگی راه سبز امید گیر میدی؟ ما باید در حال حاضر از این جنبش حمایت کنیم و این شورا تنها نماینده حال حاضر ماست و نباید آن را تخریب کنیم. افزون بر اون توصیه شده از طرف رهبران دربندمان نیز هست.
در جواب این دوست عزیزم باید بگویم که من دقیقا همان راهی را در پیش گرفته ام که اتفاقا میرحسین موسوی بارها آن را فریاد زد. و آن اینکه به دنبال فردگرایی نباشیم. سعی در بت سازی نداشته باشیم و واقعیت را بگوییم حتی اگر برخلاف میل خودمان باشد. حال این نظر من در مورد این شوراست و اصرار بر قبول آن از جانب بقیه نیز ندارم. اگر روزی حرکت مثبت و سازنده ای دیدم هیچ ابایی از گفتنش ندارم و حتما سعی در تبلیغ نظریه آنها خواهم کرد. زیرا که در برابر واقعیت برای خودم ارزشی قائل نیستم «می دانم واقعیت نسبیست!». و حتما با بیرحمی تمام بر خودم خواهم تاخت.

چرا وقتی حرکتی مثبت از جانب حکومت سر میزند سعی در تلخ کردن آن در کاممان داری؟ مثلا بجای استقبال از آزادی زندانیان سیاسی سعی در اشتباه دانستن این موضوع کرده ای. مثلا به قول تاجزاده اگر در سیاست گشایشی کوچک اتفاق افتاد و خوشحال نشدی یعنی هیچ از سیاست نمی دانی. «متاسفانه جمله را دقیق یاد ندارم اما نقل به مضمون کردم»

اول باید بگویم که از آزادی تعدای از اسیرانمان واقعا شاد هستم. و دوم به اعتقاد من اتفاقی که افتاد با معنی جمله مصطفی تاجزاده زمین تا آسمان تضاد دارد زیرا که اصولا تغییر سیاسی صورت نپذیرفته است. و سوم اینکه همانطور که در بالا نیز گفتم، همیشه باید واقعیت را گفت. اینکه کسی خارج از قوه قضاییه امر به زندانی شدن کند و بعد امر به آزادی بدهد بد است. چه مخالفانمان زندانی شوند و چه موافقانمان طبق دستور آزاد شوند. از نظر من هرگونه دخل و تصرف در دستگاه قضایی یک کشور می تواند بسیار خطرناک باشد. باید برای ارتقای فرهنگ سیاسی زحمت کشید نه برای نفع سیاسی.

۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه

گسستگی و بی برنامه گی

دیروز ۱۲ شهریور روز اعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه بود. گرچه استانهای آذری زبان میزبان اعترضات مردم بودند اما دیگر استانهای کشور با آنها هماهنگ نشدند. شاید بتوان عوامل زیر را در این امر دخیل دانست:

  • عدم هم پوشانی هسته های اجتماعی استانهای مختلف با یکدیگر
  • نداشتن درک متقابل مشکل از جانب ساکنین شهرها و قومیت های مختلف
  • رسوخ ماموران امنیتی در هماهنگی جنبش های سراسری و گرفتن سر طناب از معترضان واقعی. برای مثال در تهران پس از ۶ ماه اعتراض مداوم و خونین کاملا مشخص بود که در چه مکانهایی امکان تجمع وجود ندارد. میدان هفت تیر، میدان ونک و همچنان میدان بهارستان از میادینی بودند که کنترل آنها برای لباس شخصی ها و گارد ویژه پلیس بسیار ساده است. باید با دید تردید نگریست که چرا ایچنین جاهایی انتخاب می شوند.
  • مردم از اعتراضات بدون خشونت خسته شده اند. که باید دید چرا و توضیح داد که چگونه با مبارزات مسالمت آمیز بدنه جامعه به بلوغ فکری و ذهنی لازم خواهد رسید.
  • اطلاع رسانی ضعیف. البته این مورد به نظر من چندان مصداق ندارد چون حداقل در تهران همه مردم می دانستند که برای مثال امروز روز ۱۲ شهریور و روز اعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه است.
در این بین شاید شورای هماهنگی راه سبز امید می توانست مشکل گشا عمل کند. اما متاسفانه کارنامه شورای هماهنگی تاکنون چیزی خلاف این را به اثبات رسانده است. بیانیه های ضعیف، فراخوانهای بی پاسخ و موضع گیریهای همواره مشروط از فعالیتهای عمده این شورا بوده است که متاسفانه همواره بجای رفع مشکلات خود آنها را تنها رد کرده و بر موضع ضعیف خود اصرار ورزیده است.

۱۳۹۰ شهریور ۱۱, جمعه

قدرت چانه زنی در دیپلماسی

در پی عدم عذرخوای اسرائیل از ترکیه به دلیل حمله به کشتی عازم نوار غزه در سال گذشته ترکیه سفیر اسرائیل را اخراج و توافقهای نظامی با این کشور را معلق کرد.

این قدرت چانی زنی دقیقا همان قدرتی است که ایران با رفتارهای بی تدبیرانه خود پس از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد آن را به طور کامل از دست داده است. اصلا مهم نیست که کشور مقابل ترکیه کیست. از هم اکنون پر واضح روشن است که اسرائیل در این بازی بازنده است. پشت آن سیاست بکش تا دیگران بترسند این کشور در قبال این حمله به خاک خورده است. در عوض ایران از آنجایی که همواره به پیمانهای جهانی دهن کجی کرده است و بی تدبیری خود را به رخ همه بی تدبیران کشیده است. تنها راه چانه زنی خود را نفوذ بیشتر در کشتار و از بین بردن امنیت در افغانستان، عراق یا کمک مالی به اسلحه به دستانی چون حزب الله محدود کرده است. البته نافی قدرت بستن تنگه هرمز برای ضربه زدن به اقتصاد همه دنیا یا موشکهای قاره پیما با قابلیت نصب کلاهک هسته ای نیستم.