۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

مسعود بهنود کجاست؟

همیشه برای من مسعود بهنود کسی بود که جزئیات از نظرش پنهان نمی شدند و سعی در بررسی آنها داشت. اما امروز دیگر چنین نظری ندارم. انگار مسعود بهنود در خاطرم از عرش به فرش افتاده است. تصویر چنین موضوعی جایی رخ نداد الا برنامه صفحه دو آخر هفته بی بی سی فارسی.  
موضوع برنامه انتخابات ۹ ماه آینده مجلس ایران بود. انتخاباتی که از جهاتی یکی از حیاتی ترین انتخابهای جمهوری اسلامی است. البته نه از نظر مردم.
در این برنامه مسعود بهنود و آقای برزین مهمانان درون استدیویی و آقای رهبر از کوالالامپور مالزی بودند. تقریبا رهبر از میانه برنامه به بحث وارد شد. پیش از آن مسعود بهنود و برزین هندوانه ها را پیاپی رد و بدل می کردند. البته نقدی نیست. هرکس نظری دارد و نه عیب است نه عار. مسعود بهنود بر این عقیده بود که انتخابات پیش رو تنوری داغ و جوشان خواهد داشت. استدلالش هم خط بطلان کشیدن به اختلاف موجود میان آیت الله خامنه ای و محمود احمدی نژاد بود. از دید او اختلافات پیش آمده ما بین «رئیس جمهور» و مجلس است. مردم هم که مطابق معمول رای می دهند. به نظر می رسد که آقای بهنود فراموش کرده بودند که اختلاف میان محمود احمدی نژاد و مجلس چیز جدیدی نیست که اتفاق افتاده باشد. بارها طی این ۵-۶ سال اخیر اختلافهای شدید صورت گرفته است و اختلافات جدید که منجر به زندانی شدن نزدیکان احمدی نژاد شد را کاملا عادی جلوه داد. بعد از آن نوبت به برزین رسید تا تحلیلی بسیار جالب ارائه کند. او جامعه ایرانی را از دید گروه احمدی نژاد سه تکه کرد «۳۰٪ بالای جامعه هستند و کلا با ما بد هستند و فحشمون میدهند. ۳۰٪ پایین جامعه رو می خریم. میمونه ۴۰٪ وسط. اینها رو هم مکتب ایرانی میاریمو ۲۰٪ رو می گیریم. حالا ۵۰٪ جامعه را داریم وکافیست» مسعود بهنود به نشانه تایید سر تکان می دهد. و هر دو به این گفتار باور دارند.
باور کنید دردآورد تر از این تحلیل ندیده بودم! حرف من این نیست که مردم شرکت نمی کنند. مطمئنا بعضی ها ها هستند که همیشه شرکت می کردند، الان هم می کنند. اما اینجور تقسیم بندی کاری به این سادگی نیست. مسعود بهنود بر این باور است با دعوت از گوگوش و علی دایی دوباره همه مردم مشتاقانه به پای صندوقهای رای خواهند رفت. و کاری به کار آزادی بیان و چه و چه نداند. عینا اتفاقی که در همه جای دنیا می افتد. از طرفی هم عقیده دارد که خامنه ای در حال عشوه آمدن برای اصلاح طلبان است که بیایند و در انتخابات شرکت کنند. تا تنور انتخابات داغ شود.
اولا باید گفت مسعود جان، اگه این شیوه جواب می داد و بنا بر گفته تو همه جای دنیا همین الان این شکلیه، پس چرا این ور دنیایی ها روزنامه آزاد دارند؟ پس چرا حکومت استبدادی ندارند؟ پس چرا رای مردم براشون اهمیت داره؟ وگرنه که حکومت رو تبدیل می کردند به دیکتاتوری رقاص خانه ای. استناد به جمله ای از خامنه ای مضمون بر اینکه باید عدل رو نسبت به آدمهای مخالف و خوب افزایش بدهیم چرا باید ترجمه به عشوه گری بشود؟ مگر در این ۲ سال چند کار مثبت دیده ای؟ چه رغبتی عملی از جانب حکومت برای آدم دانستن مردم دیده ای؟ دو هفته از جریان سحابی ها نگذشته است جناب مسعود خان.
بعدش هم به نظر من دیگر انتخابات در این کشور مفهوم گذشته رو نخواهد داشت. حکومت دیگر پی کسب مشروعیت نیست. تعریف مشروعیت تغییر کرده و نیازی هم به وجود مردم پای صندوقهای رای ندارد. مشکل دعوای درونیست نه برونی و مردمی!
بر فرض اینکه گوگوش بیاید و کاندید شود، من نوعی که قبلا رای داده ام و حسابم نکرده اند چرا باید دوباره مطابق با همان سیستم دوباره رای بدهم؟ آیا سیستم رای گیری متفاوت شده است؟ مگر تعداد کسانی که به موسوی یا کروبی رای داده بودند کم هستند؟ آیا آمار رای انتخاباتی که ساعت ۱۰ شب آن کیهان تیتر ۲۴ میلیونی می زند و از عصر ستادهای رای گیری را قرق می کنند را قبول می کنید که چنین بی تاب نظریه رقاص منشانه می دهید. به نظر می رسد سیاست اسفندیار رحیم مشایی بیشتر از اینکه در ایران نفوذ داشته در مسعود بهنود در لندن نفوذ کرده است.
Behnoud
Unless
Screener

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر