۱۳۹۰ تیر ۶, دوشنبه

نقدی بر شورای هماهنگی

شورای هماهنگی راه سبز امید شورایی است که پس از حصر خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی اعلام موجودیت کرد. راه حل خوبیست اما به نظر من درست مدیریت نمی شود.

یکی از نکات قوت این شورا همان نزدیکی به میرحسین موسوی و مهدی کروبیست. کسانی که به اشارتی از آنها مردم به خیابان ها سرازیر می شوند. در ابتدای کار اگرچه مقبولیت چندانی نداشت اما آرام آرام به نظر می رسد که در حال کسب اعتبار است. اگرچه سرعتش بسیار کند چه بسا دیدن موفقیتش کفاف عمر ما را نخواهد داد. یکی از ضعف های عمده این شورا به نظر من سخنگوی آن است. امیرارجمند اگرچه اسم خوبی دارد اما سخنگوی بدی است. بلاغت گفتار ندارد و گنگ حرف می زند. شورایی که نمی تواند اعضایش را معرفی کند حداقل باید سخنگوی خوبی داشته باشد تا اینقدر دافعه اش زیاد نباشد. به شخصه از حرف های امیرارجمند خسته می شوم و توان شنیدن حرفهایش را بیش از چند جمله ندارم. نه آرامش دهنده است نه محکم.

نکته بعدی راجع به این شورا، عدم کارایی آن است. شورایی که فقط حرف بزند - آن هم به کیفیت اشاره شده در بالا - واقعا چه ثوابی دارد؟ تحرکات این شورا بیش از چند موضع گیری و تعدادی فراخوان ضعیف چیز بیشتری نبوده است. از نظر من چهار راهکار ابتدایی برای خروج از این وضعیت اسفبار می تواند بدین شرح باشند:

- تغییر سخنگو. جایگزین کردن امیرارجمند با کسی که حرفهای تکراری و خسته کننده نزند. مسلط باشد و شخصیتی کاریزماتیک تر داشه باشد. مطمئنا در جنبش سبز آدمهایی با چنین خصوصیاتی یافت می شود.

- استفاده از پتانسیل های موجود در جنبش سبز. هنرمندان فراوانی در جنبش وجود دارند تا کلیپ های زیبا، پوسترهای جذاب و نوشته های با کیفیت تولید کنند. حتی می تواند یک وبسایت وب ۲ داشته باشد تا مردم عادی در مطلب سازی آن نقش داشته باشند. بالاترین سایت خوبیست اما برای یک جنبش ساخته نشده است.

- خارج شدن از محدوده یک شورا. اینکه چند نفر دور هم بنشینند و بیانه بنویسند و مصاحبه کنند به نظر من هیچ دردی را دوا نمی کند. باید در کنار این مسائل به عمق جامعه نفوذ کرد تا از مردم قدرت بگیرد. رسیدن به عمق جامعه هم با تشکیل هسته هایی ساختار یافته در بین اقشار مختلف اهم از کارگران، معلمان و غیره امکان پذیر است. این هسته ها نیاز ندارند همدیگر را بشناسند. هزاران نوع ساختار اجتمایی برای این نوع هسته ها وجود دارد.

- اعلام خط قرمزها را متوقف کند. مردم ما از خطوط قرمز خسته شده اند. بگذارید خطوط قرمز را خودشان بفهمند و رعایت کنند. در هر مصاحبه آقای امیرارجمند اینقدر «ما خطوط قرمزی داریم» را تکرار می کند که آدم یاد استالین می افتد. خطوط قرمز تعریف شدنی نیست و می بایست مردم خود درک کنند که چه چیزی خوب است و چه بد. خط قرمز چیزی نیست که بتوان آن را کشید. آن هم در سطح یک جامعه بزرگ با انواع و اقسام تفکر.

تغییر ماهوی در این شورا می تواند قدمی موثر در بهبود وضعیت انفعالی جنبش سبز باشد. امیدوارم روزی شاهد این باشیم که مردم خود را در سرنوشت خود شریک بدانند. عصر دنباله روی از یک رهبر خاص دیگر سرآمده است. میرحسین زمانی که گفت من یک عضو از جنبش سبز هستم این موضوع را درک کرده بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر