۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه

سوالهای حزب الله از جنبش سبز


چندی پیش در پی پیشنهاد وبلاگ ارزشی آینده از آن حزب الله، امکان گفتگویی ما بین وبلاگ نویسان منتقد وضع موجود و حامیان حکومت فعلی فراهم شد. گرچه من دلیل این پیشنهاد را رفع کدورت و چیزهایی از این دست نمی دانم. با توجه به نظر آرمان امیری در وبلاگ مجمع دیوانگان، من نیز در پی پاسخ گویی به سوالات این وبلاگ نویس ارزشی می پردازم. تمام پاسخ ها صرفا برداشت شخصی من است.

۱- لطفا “جنبش سبز” را برای من دقیقا تعریف کنید؛ و بفرمایید از میان گروه‌های بسیار متفاوت و متناقضی که هم اکنون مدعی جنبش سبز هستند، مشخصاً با کدامیک مخالفت دارید و آنرا داخل در جنبش نمی‌دانید؟ چرا هرگز این جنبش به حمایت رژیم جنایتکار صهیونیستی از خودش پاسخ نداد؟ و صراحتاً بفرماید نظر “جنبش سبز” در خصوص تفکرات امام راحل و بارز‌ترین آنها یعنی ولایت فقیه ؛ چیست؟

جنبش سبز تعلق به گروه خاصی ندارد. تنها مردم هستند که مدعی جنبش سبز هستند و چسباندن چنین جنبشی به طیف یا گروه خاص جفا به حقیقت یابی و زندگیست. من گمان نمی کنم که در خصوص این جنبش نیاز به بیان نقطه نظرات شخصی و بیان اختلافات شخصی باشد. از آنجایی که جنبش سبز زاییده یک انتخابات است، می بایست به انتخاباتی آزاد نیز ختم شود. انتخاباتی که در آن گزینشی وجود نداشته باشد تا هر گروه و ملتی بتواند در آن شرکت نماید. بدین طریق گروهها و تفکرات متفاوت می توانند گرد یکدیگر جمع شده و هر کدام کرسی و صندلی داشته باشند.

دموکراسی بر خلاف دید بسیاری از دوستان حکومت تفکر غالب بر جمامعه نیست. بلکه زاییده این تفکر است که حتی گروههای کوچک و اقلیت نیز قادر به بیان دیدگاههای خود باشند. بدین ترتیب اعلام نظر در مورد تفکرات امام یا نظریه ولایت فقیه عملا سوالی انحرافی و بی ارزش است. چرا که با شخص گرایی عملا حقوق دیگران ضایع می شود.

اینکه ادعایی بدون اثبات مطرح می شود و طرف سوء ظن را در فشار بگذاریم تا آن را نفی کند مغلطه است. اگر ادعایی دارید مبنی بر حمایت اسرائیل از جنبش سبز آن را ثابت کنید. دلیلی ندارد جنبش سبز به ادعایی که ثابت نشده است اعتنا کند. دادگاهی علنی تشکیل دهید، دلیل بیاورید، هیات منصفه بی طرف قضاوت کند. آن را همه می پذیریم. 

۲ـ جناب آقای میرحسین موسوی و سایرین، قوانین انتخاباتی ایران بخصوص فرآیند اعتراض به نتایج را قبول داشتند یا خیر؟ اگر بله، (که با توجه به شرکت و امضاء برگه‌ی ثبت‌نام، قاعدتاً برمی‌آید که قبول داشتند)،‌ چرا قواعدِ (درست یا غلط ِ)بازی  که خودشان پذیرفته بودند را برهم زدند؟ و اگر خیر؛ چرا در فرآیندی که آنرا قبول نداشته شرکت کردند و ادعای هیچ‌گاه اثبات نشده‌ی تقلب در آنرا بهانه‌ایی برای کارهای بعدی قرار دادند؟

در مورد این موضوع، آرمان عزیز مطلبی را نوشته اند که بسیار کامل و مستدل است. شما را به خواندن آن تشویق می کنم. تنها به گفتن این نکته بسنده می کنم که کسانی که حتی به انتخابات نیم بند خود نیز پایبند نبودند حکومت بود. 

۳- از جدی‌ترین نقد‌هایی که شما و دوستانتان متوجه حکومت می دانید، نقد‌های اقتصادی است.سوال اینجاست که اگر اقتصاد در تصمیم‌گیرهای سیاسی برای شما موضوعیت دارد،چگونه نگاه کارگزارانی راست را با نگاه چپ میرحسین پیوند می‌دهید و چگونه از خاتمی که جهت گیری مشخص اقتصادی به اذعان کارشناسان اصلاحات، نداشته است حمایت می‌کنید؟ آیا انتقاد اقتصادی صرفاً بهانه‌ای برای تخریب حکومت نیست؟ نگاه‌های به شدت غیرکارشناسی آقای کروبی به اقتصاد را به خاطر دارید؟ اقتصاد در قضاوت شما نسبت به مسائل سیاسی نقش دارد یا ندارد؟ اگر دارد چرا اینچنین بین این چند نگاه صددرصد متفاوت سرگردان هستید؟

خاطرم نیست که «کارشناسان اصلاحات» چه موقع سیاستهای دولت خاتمی را زیر سوال بردند. تا آنجایی که بنده یادم است، کشور با فروش نفت بشکه ای ۱۰ دلار از واردات گندم بی نیاز شد. و چه گواه بهتر از این. اقتصاد از این جهت مهم است که با زندگی تک تک افراد جامعه پیوندی نزدیک خورده است. مبانی اقتصادی و راهکارهای فرهنگی شکل دهنده اجتماع است و باعث پویایی یا کسالت یک جامعه می شود. سیاست یک علم مجزا نیست و تحت تاثیر المانهای متفاوت اهم از اقتصادی، فرهنگی، مبادلات برون مرزی و غیره است. نمی توان چنین مسائلی را از یکدیگر جدا دانست. به شخصه با نگاه آقای کروبی موافق نیستم. زیرا به نظرم علمی نبود. سیاست های آقای احمدی نژاد در مقابل نه تنها علمی و کارشناسانه نبود بلکه تهاجمی و غیر صادق بود. در آخر من دلیلی نمی دانم تا از شخص دفاع کنم. تنها همانطور که گفتم دولت خاتمی دولتی بود که از نظر اقتصادی و تا حدی فرهنگی کارنامه درخشانی دارد. 

۴ـ یکی دیگر از نقد‌های جدی شما به حکومت، بحث سرکوب ، ارعاب و برخورد‌های خشن است. و بسیار شنیده‌ایم که دوستان شما می‌فرمایند، این حکومت آنقدر جنایت کرده که هیچ راه مسالمت آمیزی باقی نگذاشته است. ضمن محکوم کردن اینگونه برخورد‌ ها؛ سوال این است که به فرض صحت تمامی ادعاها،‌ چرا کمتر از یک دهم این اتفاقات در عقب مانده‌ترین کشور‌های منطقه، باعث بروز انقلاب و ایستادگی مردم و جوانان در خیابان‌ها، مقابل توپ و تانک و مسلسل و جنگنده‌های حکومت می شود ولی در ایران با وجود به قول شما تکرار این وقایع خشن و بازتاب گسترده‌ی آن توسط رسانه‌های جمعی، شاهد حضور گسترده و ایستادگی بیشتر از ۲۴ ساعت جنبش ، نمی‌باشیم؟ چرا فراخوان‌های اخیر مکرراً با شکست مواجه می‌شود؟ آیا این نمود بارز عدم جایگاه مردمی این جنبش در بین مردم نیست؟‌

به اعتقاد من مردم ایران به دنبال چنین انقلابهای خونینی نیستند. مردم ما دو سال تمام ایستاده اند. در ۲۵ بهمن گذشته زمانی که حکومتیان در خیال خام خود جنبش را خفه کرده بودند، در جوی به شدت امنیتی و حکومت نظامی با جمعیت عظیمی از مردم روبه رو شدند تا به خیال دروغین خود پی ببرند. اساسا حرف عدم ایستادگی بیش از ۲۴ ساعت قابل پذیرش نیست. نوع حرکت متفاوت است. تمام امور را نمی توان تنها از یک زاویه دید و مقایسه کرد. مردم ایران تا کنون چنین حرکتهایی را زیاد داشته اند که آخرین آنها به سال ۵۷ باز می گردد. مردم به این نتیجه رسیده اند که چنین حرکتهایی تنها عنان را نسیب گروهی می کند که قدرت و درنده خویی بیشتری دارد. بیشتر توانایی اعدام دارد و کمتر گوش شنوا.

۵- لطفا بدون انکار واقعیت و پرهیز از نظریات شاذی مانند “ساندیس” و یا “فریب حکومت و سوء استفاده از احساسات مذهبی مردم”،‌که در واقع توهین به شعور ملت مظلوم ایران محسوب می‌شود، بفرمایید نظر شما راجع به قیام میلیونی ایرانیان بر علیه جنبش سبز در ۹ دی و ۲۲ بهمن چیست؟

راهپیمایی ۹ دی یک راهپیمایی مهندسی شده بود. زمانی که راهپیمایی توسط حکومت سازماندهی شده باشد، ادارات بسیج شده باشند، سربازان پادگانها و هزار یک ارگان رسمی و غیر رسمی در پی جمع آوری نیرو برای پر کردن خیابانها باشند چطور اسم قیام را می توانید بر آن بگذارید؟! چه بسا در بیان میلیونی بودن آن نیز بحث وجود دارد. مگر اینکه جمعیت سازماندهی شده در شهرستانها را نیز جمع کنید. در تهران که میلیونی نبود (در آنجا حضور داشتم). در مورد این راهپیمایی بیشتر احساس می شد که قبل از انجام آن متنهای خروجی تنظیم شده بودند تا با واقعیت منطبق باشند.  در این بین نقش صدها رسانه ریز و درشت و برچسبهای تبلیغاتی بر در هر کوی برزن و اتوبوسهای شرکت واحد به کنار. صرف هزینه های میلیاردی جهت جمع آوری نیرو را نمی توان قیام نامید. خارج از این حتی با مقایسه فیلمهای موبایلی و غیر حرفه ای مردم عادی با دوربین های پیشرفته صدا و سیما و لنز های چشم ماهی عکاسان خبرگزاریهای دولتی (خصوصی که به حمدالله نداریم) به نتایج خوبی خواهیم رسید.

Sshy
Between the use of media is it that people give less to the side Ndaznd
No Dlh
Trump received billions of Green leaders from outside the country Friday, and the information minister claimed that the memories are still not forgotten.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر